[ و آن حضرت را از فرموده رسول ( ص ) پرسیدند « پیرى را با خضاب بپوشانید و خود را همانند یهود مگردانید » گفت : ] او که درود خدا بر وى باد چنین فرمود : و شمار مرد دین اندک بود . اما اکنون که میدان اسلام فراخ گردیده و دعوت آن به همه جا رسیده ، هر کس آن کند که خواهد . [نهج البلاغه]

آذر اندیشه

با آرزوی قبول طاعات شما دوستان در این ماه پر برکت ....

کشاورزی بود که تنها یک اسب برای کشیدن گاوآهن داشت. روزی اسبش فرار کرد. همسایه ها به او گفتند: "چه بد اقبالی!"
او پاسخ داد: "ممکن است"

روز بعد اسبش با دو اسب دیگر برگشت. همسایه ها گفتند: "چه خوش شانسی!"
او گفت:"ممکن است"

پسرش وقتی در حال تربیت اسبها بود افتاد و پایش شکست. همسایه ها گفتند: "چه اتفاق ناگواری!"
او پاسخ داد: "ممکن است"

فردای آن روز افراد دولتی برای سربازگیری به روستای آنها آمدند تا مردان را به جنگ ببرند اما پسر او را نبردند. همسایه ها گفتند:"چه خوش شانسی!"
او گفت: "ممکن است!"

و این داستان همچنان ادامه دارد [...] همانطور که زندگی ادامه دارد.

منبع: یادداشتهایی از یک دوست - آنتونی رابینز




اذر اندیشه ::: جمعه 87/6/22::: ساعت 1:33 صبح

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ