سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون حدیثى را شنیدید آن را فهم و رعایت کنید ، نه بشنوید و روایت کنید که راویان علم بسیارند و به کاربندان آن اندک در شمار . [نهج البلاغه]

آذر اندیشه

با آرزوی قبول طاعات شما دوستان در این ماه پر برکت ....

کشاورزی بود که تنها یک اسب برای کشیدن گاوآهن داشت. روزی اسبش فرار کرد. همسایه ها به او گفتند: "چه بد اقبالی!"
او پاسخ داد: "ممکن است"

روز بعد اسبش با دو اسب دیگر برگشت. همسایه ها گفتند: "چه خوش شانسی!"
او گفت:"ممکن است"

پسرش وقتی در حال تربیت اسبها بود افتاد و پایش شکست. همسایه ها گفتند: "چه اتفاق ناگواری!"
او پاسخ داد: "ممکن است"

فردای آن روز افراد دولتی برای سربازگیری به روستای آنها آمدند تا مردان را به جنگ ببرند اما پسر او را نبردند. همسایه ها گفتند:"چه خوش شانسی!"
او گفت: "ممکن است!"

و این داستان همچنان ادامه دارد [...] همانطور که زندگی ادامه دارد.

منبع: یادداشتهایی از یک دوست - آنتونی رابینز




اذر اندیشه ::: جمعه 87/6/22::: ساعت 1:33 صبح

 

شعله های آرزو
آن سنگ شعله ور
که از پهنای آسمان گذشت
و در دوردست تاریکی ها
گم شد
آرزوهای زیادی را
با خود برد
آرزوی پسرک فلج همسایه را
که دوست داشت
با دوچرخه ای سبزرنگ
تمام جهان را بگردد
آرزوی دختر چهل ساله ای را
که برای ستاره تنهایی اش
جفتی در آسمان می جست
تا
در دشتی از یاسهای سپید
میهمان حنا وعسل شود
آرزوی زنی با اجاق خاموش
که پسری بزاید با کاکل طلایی خورشید
تا عصای پیری اش را بیابد
اما هیچ کس
آرزوی روشن ماندن شهاب را
در تاریکی ها نشنید
                                                             مریم ترنج




اذر اندیشه ::: جمعه 87/6/1::: ساعت 10:8 عصر

سخنی از دکتر شریعتی

انسان به میزان برخورداری هایی که در زندگی دارد انسان نیست بلکه درست به خاطر نیازهایی که در خویش احساس می کند، انسان است. هرکس به میزانی انسان تراست که نیازهای متعالی تر و متکامل تری دارد. آدم های اندک نیازهای اندک دارند و آدم های بزرگ نیازهای بزرگ.
باید انسان بودن، پاک بودن، مسوول بودن ودر اندیشه سرنوشت دیگران بودن وظیفه باشد. بالاتر از آن صفت آدمی باشد و باز هم بالاتر وجود آدمی باشد.

دخترک دیروز
بهترین مداد رنگی های دنیا را هم بدهید، رویاهای  دخترک دیروز رنگی نخواهد شد.
دخترک دیروز که آرزوهایش در پای بساط پدر خاکستر شد!

 دخترک دیروز شاید مادرخوبی برای امروز باشد یانباشد وقتی طعم داشتن مادر را نچشیده است، حتی اگر زیباترین عروسکها را همدم لحظه های تنهایی اش کنید دیگر برای مشق مادری حوصله ای ندارد.
دخترک دیروز قصه ما، بزرگ شده است...
در حالی که کوچک شدن خویش را در عبور سالیان به تماشا نشسته است.
دخترک دیروز قصه ما، امروز در بن بست بزرگسالی نفس می کشد....
بی آنکه در کوچه کودکی بازی کرده و در خیابان جوانی قدم زده باشد.
    ا.ف.میانجی

                                                                                                          




اذر اندیشه ::: جمعه 87/5/4::: ساعت 12:26 عصر

 

زندگی

زندگی یک بوم نقاشی است که در آن از پاک کن خبری نیست.
پس زندگی را به تمامی زندگی، زندگی کن.
در دنیا زندگی کن بی آنکه جزیی از آن باشی.
همچون نیلوفری باش در آب....زندگی در آب، بدون تماس با آب!
زندگی به موسیقی وابسته تر است تا به ریاضیات، ریاضیات وابسته به ذهن است و زندگی در ضربان قلب ابراز وجود می کند.
خطرکن، وارد بازی شو چه چیزی را از دست می دهی؟؟؟
با دست های تهی آمده ایم، و با دست های تهی خواهیم رفت، نه، چیزی نیست که از دست بدهیم.
فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند تا سرزنده باشیم، تا ترانه زیبا بخوانیم، و فرصت به پایان خواهد رسید.
آری، اینگونه است که هرلحظه غنیمتی است.

 

مرگ!

تنها برای کسانی زیباست که زیبا زندگی کرده اند.
از زندگی نهراسیده اند.... شهامت زندگی کردن داشته اند.
کسانی که عشق ورزیده اند،
دست افشانده اند وزندگی را جشن گرفته اند.
پس؛
هر لحظه را به گونه ای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است و چه کسی می داند؟
                                                                                             شاید آخرین لحظه باشد!!!




اذر اندیشه ::: شنبه 87/4/22::: ساعت 7:23 عصر

باید آرامش را بیابیم،‏صدای فرشتگان را بشنویم و به آسمان نگاه کنیم.

تاثیرات شگفت انگیز نماز برامواج بدن انسان

دانشمندان جهان به این نتیجه رسیده اند که نماز وامواج بدن انسان روی هم تاثیرشگفتی دارند. برای نخستین بار "هارلود بور" از دانشگاه بیل به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجودات زنده پی برد. اما اخیرا دانشمندان با استفاده از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین گفته اند که: اگر انسان در هرنقطه رو به قبله بایستد، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق شده ودر مدتی که در نماز است میدان مغناطیسی بدنش منظم می شود. یکی از نکات بسیارجالبی که پروفسور بور به آن دست یافته این بود که دربدن تمام دانشجویان مونث، ماهی یک بار تغییر ولتاژ شدید ایجاد می شود ومیدان بدن به منظم ترین حالت خود می رسد وشاید به همین دلیل است که زنان نیازی ندارند در این مدت نماز بخوانند. اخیرا هم کشف شده است که قلب زنان منظم تر وقوی تر از مردان می زند ودلیل آن همین تغییر ولتاژ است. این دانشمندان هم چنین پی برده اند که :
با دفع بارهای زاید بدن در وضو، امواج مغزی در ایده آل ترین حالت قرار می گیرند. علاوه بر آن حالت تمرکز در هنگام نماز در انسان به وجود می آید، تشعشع امواج آلفا را به اندازه قابل توجهی بالا می برد و توانایی مغز را در تولید این امواج زیاد می کند.

                                                                                                                  موفقیت به نقل از خبرگزاری ایکنا




اذر اندیشه ::: دوشنبه 87/4/10::: ساعت 8:29 عصر

به نام خالق زیبایی ها

سلام به همه دوستان عزیز که از وبلاگم دیدن می کنید
امروز به یکی از وبلاگها رفتم و پست جدیدی دیدم که بسیاربسیار متاثر شدم و تصمیم گرفتم این پست رو بدون هیچ کم وکاستی در وبلاگم بگذارم
حتما شما هم متاثر خواهید شد:

به داد این فرشتگان مظلوم برسید .

دقایقی پیش این تصاویر را یکی از خوانندگان خوب سایت " یادداشت های یک خبرنگار " برام فرستاد .  چون هیچ توضیحی نداشت ، با خود فکر کردم عکس هایی از تئاتر کودک است . اما بعد متوجه شدم این فرشتگان معصوم همان دانش آموزانی هستند که بر اثر آتش گرفتن بخاری مدرسه به این شکل در آمده اند ! بنده به عنوان یک انسان از ظلمی که بر اثر غفلت و حادثه برای این کودکان مظلوم پیش آمده است ، بسیار متآثر شدم . از آن جا که به خواست خداوند متعال در کشور ما  جراحان پلاستیکی  فراوانی وجود دارند . بدینوسیله از یکایک آن ها ملتمسانه دعوت می کنم با یاری افراد خییر و انسان های نیکو کار به یاری این فرشتگان مظلوم بشتابند .

 

 

من از تمام انسان های آگاه و با شرف ایرانی به ویژه جراحان محترم پلاستیک و سایر آقایان اطباء خواهش می کنم با مساعدت مردم خوب کشور و خییرین محترم برای نجات جان این فرشتگان معصوم قدمی خیر خواهانه برداشته و این عزیزان را به زندگی عادی برگردانند .

ما می توانیم بار دیگر شادی و لبخند را بر چهره غم زده این عزیزان زنده کرده و آرامش را به خانواده آن ها اهداء نماییم .

سایت " یادداشت های یک خبرنگار " مفتخر است به عنوان هماهنگ کننده این حرکت عاطفی و انساندوستانه در خدمت هموطنان باشد .  

بدیهی است تا انتخاب نشدن فردی معتمد ( ترجیحآ از میان پزشکان جراح ) هیچ گونه هزینه مالی اخذ نخواهد شد . و مدیریت این سایت در حال حاضر فقط مسئولیت دریافت اعلام آمادگی و نظرات هموطنان گرامی را پذیرا می باشد .

گفتنی است تصاویر  دریافتی مربوط به خبرگزاری فارس است که توسط عکاس محترم آن آقای فرامرز میرزا احمدی تهیه شده است .

از سایر همکاران و مدیران وبلاگ ها خواهش می کنم در معرفی  لینک فوق این عزیزان را یاری فرمایند .  

آدرس ای میل :

behrouz.journalist@gmail.com 

برگرفته از وبلاگ ناخدا با خدا(http://www.313yar.com )
متاسفم که از این پست متاثرتون کردم اما گاهی یک تلنگر لازمه....

 




اذر اندیشه ::: پنج شنبه 87/3/30::: ساعت 12:8 عصر

 

اسرار نهفته در آب

جایی(مجله موفقیت) در مورد پیام های نهفته در آب مطلبی دیدم که جالب بود بهتردیدم برای شما هم بیان کنم.

نوشته بود:
آب قابلیت نسخه برداری و حفظ اطلاعات را دارد و همین اطلاعات می توانند زندگی انسان را دگرگون کنند.
برای درک آب لازم است کاینات، اعجاز طبیعت و حیات خودمان را درک کنیم.
آزمایشات دکتر ایموتو نشان می دهد که اگر آب در معرض عباراتی مانند "متشکرم" ویا "عشق وقدردانی" قرارگیرد، بلورهایی بسیار زیبا تشکیل می دهد، اما اگر در معرض عباراتی منفی مانند: "تواحمقی" و "شیطان" قرارگیرد، بلورهایی زشت وعجیب وغریب وتکه تکه درست می کند.
یکی از آزمایشات این کتاب:
دو گیلاس برداشتم و روی یکی از آنها کلمات "یاهو"، "یامحمد" و"یاعلی" را نوشتم وگیلاس دیگر را بدون این که چیزی رویش بنویسم، درکناری گذاشتم. همانطور که میدانید پس از گذشت چند روز میوه ها پلاسیده می شودو می گندد. ولی با گذشت 12روز، گیلاسی که آن کلمات رویش نوشته شده بود همچنان سالم وشاداب ماند وگیلاس دیگر پلاسیده شد.
کاینات از چه تشکیل شده؟
درک این واقعیت که ما اساسا از آب تشکیل شده ایم ، عامل عمده گشایش رمز کاینات است. آب آیینه روح وروان است. کل کاینات در حال ارتعاش است و هرشی ای فرکانسی مخصوص به خود دارد، که منحصر به فرد است.
انسان ها هم در حال ارتعاش هستند وهرفردی در فرکانسی مخصوص به خود در ارتعاش است.
آدمی که به شدت غمگین است، فرکانس اندوه از خودش ساطع می کند وآدم سرزنده وبشاش، ساطع کننده فرکانس سرزندگی است. کسی که به دیگران عشق می ورزد، فرکانس عشق از خود ساطع می کند.این اصل در مورد اشیا واماکن هم صدق می کند.
دنیای ما به خوبی طراحی شده است وهمه چیز در توازن وهماهنگی به سرمی برد. موسیقی وکلامی که برزبان رانده می شود، ارتعاش دارد وهرکسی به راحتی آن را درک وتفسیر می کند.آب دقیقا ارتعاشات موجود درجهان را منعکس می کند وآن ها را به شکل هایی تغییر میدهد که برای انسان قابل رویت نیست. وقتی نوشته ای به آب نشان داده می شود، آب آن را به صورت ارتعاش دریافت می کند و پیام را به شکلی به خصوص ارایه می دهد.
آبی که درمعرض "متشکرم" قرارمیگیرد، بی توجه به نوع زبان، بلورهایی هندسی و زیبا می سازد.
اما آبی که درمعرض "تو احمقی" قرار می گیرد به تشکیل بلورهای بدریخت و شکسته منجر می شود.
کلمات "عشق" و"قدردانی" پایه واساس قوانین طبیعت وپدیده حیات را تشکیل می دهد.
عباراتی حاکی از ناسزاگویی ، لطمه زدن ومسخره کردن، نتیجه فرهنگ خلق شده به دست بشر است.
گیاهان ودرختان برای هم احترام قائلند. ....

                                                                                                                        

 




اذر اندیشه ::: جمعه 87/3/24::: ساعت 12:40 عصر

 

مختصری در.....
حضرت فاطمه (س) بانوی نمونه اسلام است.وی بدون شک در راس تمام بانوان اسلام قرار دارد. او تنها بانویی است که پدرش معصوم، شوهرش معصوم , وخودش نیز معصوم بوده است.
متاسفانه زندگی آن بانوی بزرگ تا حدی تاریک مانده و در مدارک اولیه اسلام مطلب زیادی ندارد. زیرا:
1- دوران زندگی حضرت زهرا(س) کوتاه بود واز هیجده سال تجاوز نکرد.
2- حضرت زهرا چون زن بود واکثر دوران زندگی اش را در خانه سپری می کرد کمتر کسی می توانست به طور کامل از زندگی داخلی او اطلاع پیدا کند.
3- افکار مردم آن عصر بدان پایه نبود که برای زندگی دختر پیغمبر و بانوی نمونه اسلام اهمیت وارزش زیادی قائل باشند تا درحفظ جزییات آن کوشش نمایند.

 

قبر فاطمه (س)
فاطمه(س) خود تصمیم گرفته بود که قبرش مخفی بماند وازهمین رو وی را در تاریکی شب به خاک سپردند.

1-     بعضی گفته اند که وی در روضه رسول خدامدفون است. مجلسی از محمدبن همام نقل کرده که گفت: علی(ع) فاطمه را در روضه پیامبر مدفون ساخت ولی آثار قبر را بکلی از بین برد.
شیخ طوسی می فرماید: ظاهرا فاطمه(س) را در روضه پیغمبر یا خانه خودش دفن کرده باشند.ازجمله شواهدش این حدیث از رسول خداست: بین قبر من و دخترم روضه ای است  از روضه های بهشت.
2- "مجلسی" از "ابن بابویه" نقل کرده که فرمود: نزد من به صحت رسیده که فاطمه(س) را در خانه اش مدفون نمودند. بعد از آنکه بنی امیه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه در مسجد واقع شد.
3- صاحب کشف الغمه می نویسد: مشهورآنست که فاطمه (س) را در بقیع دفن کردند.
ابن جوزی می نویسد: گفته شده که فاطمه در بقیع مدفون است.
4- ابن جوزی می نویسد: بعضی گفته اند که زهرا(س) در کنار خانه عقیل مدفون شد وبین قبرآن حضرت تا راه، هفت ذراع فاصله است. عبدالله بن جعفر گفت: مورد تردید نیست که قبر زهرا(س) درکنار خانه عقیل واقع شده است.

 

در بین این احتمالات، احتمال اول و دوم بر سایر احتمالات ترجیح دارد.                                                
به نقل از کتاب: بانوی نمونه اسلام(فاطمه زهراعلیها سلام)
نویسنده: (ابراهیم امینی)

 




اذر اندیشه ::: شنبه 87/3/18::: ساعت 11:4 صبح

 

روزی بیاید و آن روز دور نباشد که آدمیان بدین نگاه در هم بنگرند و آن چه فرشتگان را در پیش آدم به سجود آورد در دیده یکدیگر ببینند و با هم مهربان شوند. (  استاد الهی قمشه ای)
                                                                                                                                                                             
 

زیبایی شرط نیست
یکی از شاگردان شیوانا غمگین و افسرده کنار جویبار نشسته بود و با چوب به سطح آب می زد. شیوانا کنارش نشست و احوالش را پرسید. پسر جوان گفت: "به دختری علاقمند شده ام که صاحب جمال است و معصوم وباشرم. اما همان طور که می بینید من بهره ای از زیبایی نبرده ام وپسران زیادی در این دهکده هستند که از من زیباترند. به همین خاطر خوب می دانم که هرگز جرات نخواهم کرد عشقم را به او ابراز کنم وباید به خاطر زیبا نبودن او را فراموش کنم؟"
شیوانا دستی به شانه جوان زد وگفت: "این احساس دلتنگی که درنگاه ودل وصدایت موج می زند، اسمش شور وعشق و دلدادگی است. می بینی که عشق، بدون توجه به جمال وچهره  به قول خودت نه چندان زیبا، قلب تو را تصاحب کرده واین یعنی برای عاشق شدن حتما لازم نیست که فرد زیبا باشد. برای عاشق بودن و عاشق ماندن هم همین طور.
زیبایی فقط به درد نگاه اول می خورد تا توجه را به سمت خود جلب کند. وقتی نگاه در نگاه تلاقی کرد و جرقه عشقی ظاهر نشد، آن رخ زیبا به درد نمی خورد. اما نگاه تو با یک هم نگاهی به شعله عشقی پرشور تبدیل شده واین نشانه خوبی است.
من جای تو بودم به جای کلنجار رفتن با خودم وچوب بر آب زدن، گلی می چیدم و به خواستگاری یار می رفتم.فقط همیشه به خاطر بسپار که در مرام عاشقی زیبایی شرط نیست. عشق با خودش زیبایی را می آورد و همه چیز را زیبا می سازد.

                                                                                                                                                                                                  (موفقیت)




اذر اندیشه ::: چهارشنبه 87/3/15::: ساعت 11:25 صبح

الهی

چه زیباست ایام دوستان با تو؛

چه نیکوست معاملتِ ایشان درآرزوی دیدار تو؛

چه خوش است گفت وگوی ایشان در راه جست وجوی تو؛

چه بزرگواراست روزگار ایشان درسرِ کارِ تو؛

یک داستان 

روزی ،روزگاری پادشاهی 4 همسر داشت . او عاشق و شیفته همسر چهارمش بود . با دقت و ظرافت خاصی با او رفتار میکرد و او را با جامه های گران قیمت و فاخر میآراست و به او از بهترینها هدیه میکرد. همسر سومش را نیز بسیار دوست میداشت و به خاطر داشتنش به پادشاه همسایه فخر فروشی میکرد. اما همیشه میترسید که مبادا او را ترک کند و نزد دیگری رود. همسر دومش زنی قابل اعتماد، مهربان، صبور و محتاط بود. هر گاه که این پادشاه با مشکلی مواجه میشد، فقط به او اعتماد میکرد و او نیز همسرش را در این مورد کمک میکرد. همسر اول پادشاه، شریکی وفادار و صادق بود که سهم بزرگی در حفظ و نگهداری ثروت و حکومت همسرش داشت. او پادشاه را از صمیم قلب دوست میداشت، اما پادشاه به ندرت متوجه این موضوع میشد .

روزی پادشاه احساس بیماری کرد و خیلی زود دریافت که فرصت زیادی ندارد. او به زندگی پر تجملش می اندیشید و در عجب بود و با خود میگفت "من 4 همسر دارم ، اما الان که در حال مرگ هستم ، تنها ماندهام."

بنابراین به همسر چهارمش رجوع کرد و به او گفت" من از همه بیشتر عاشق تو بودهام. تو را صاحب لباسهای فاخر کردهام و بیشترین توجه من نسبت به تو بوده است. اکنون من در حال مرگ هستم، آیا با من همراه میشوی؟" او جواب داد "به هیچ وجه!" و در حالی که چیز دیگری میگفت از کنار او گذشت. جوابش همچون کاردی در قلب پادشاه فرو رفت. پادشاه غمگین، از همسر سوم سئوال کرد و به او گفت "در تمام طول زندگی به تو عشق ورزیدهام، اما حالا در حال مرگ هستم. آیا تو با من همراه میشوی؟" او جواب داد "نه، زندگی خیلی خوب است و من بعد از مرگ تو دوباره ازدواج خواهم کرد." قلب پادشاه فرو ریخت و بدنش سرد شد. بعد به سوی همسر دومش رفت و گفت "من همیشه برای کمک نزد تو می آمدم و تو همیشه کنارم بودی. اکنون در حال مرگ هستم. آیا تو همراه من میآیی؟ او گفت "متأ سفم ، در این مورد نمیتوانم کمکی به تو بکنم، حداکثر کاری که بتوانم انجام دهم این است که تا سر مزار همراهت بیایم". جواب او همچون گلوله هایی از آتش پادشاه را ویران کرد. ناگهان صدایی او را خواند، "من با تو خواهم آمد، همراهت هستم، فرقی نمیکند به کجا روی، با تو میآیم." پادشاه نگاهی انداخت، همسر اولش بود ! او به علت عدم توجه پادشاه و سوء تغذیه، بسیار نحیف شده بود. پادشاه با اندوهی فراوان گفت: ای کاش زمانی که فرصت بود به تو بیشتر توجه میکردم .

 

     در حقیقت، همه ما در زندگی کاری خویش 4 همسر داریم. همسر چهارم ما سازمان ما است. بدون توجه به اینکه تا چه حد برایش زمان و امکانات صرف کرده ایم و به او پرداخته ایم، هنگام ترک سازمان و یا محل خدمت، ما را تنها میگذارد. همسر سوم ما، موقعیت ما است که بعد از ما به دیگران انتقال می یابد. همسر دوم ما، همکاران هستند. فرقی نمیکند چقدر با هم بوده ایم، بیشترین کاری که میتوانند انجام دهند این است که ما را تا محل بعدی همراهی کنند. همسر اول ما عملکرد ما است . اغلب به دنبال ثروت ، قدرت و خوشی از آن غفلت مینماییم. در صورتیکه تنها کسی است که همه جا همراهمان است .

همین حالا احیائش کنید، بهبود سازید و مراقبتش کنید.

                                                           ازکتاب چهار گفتار

 

 




اذر اندیشه ::: جمعه 87/2/27::: ساعت 9:41 صبح

<      1   2   3   4      >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ