سبوي حافظه سرشار و باز ريزش بارانکي ست روشن بار درين بلاغت سبز حضور روشن ايجاز قطره بر لب برگ و بالهاي نسيم از نثار باران تر سبوي خاطره لبريز مي رسم از راه به هر چه مي بينم در امتداد جوي و درخت دوباره ساغري از واژه مي دهم سرشار