سلام دوستعيدت مبارکبه اميد ظهورش.....بهترين ها رو برات آرزو ميكنم
آسيمه سر بسوي سکه تاختيم ، از مرز هست و نيست تا جوي پر لجن با هم شتافتيم آنگه نگاه را به تن سکه بافتيم پروانه ي مسين آيينه وار ، بر پا نشسته بود در پهنه ي لجن وهر دو روي آن خط بود خطي بسوي پوچ ، خطي به مرز هيچ ...
خيلي خوب نوشتي گل من