سلام
پيداست هنوز شقايق نشدي ... زنداني زندان دقايق نشدي ... وقتي که مرا از دل خود مي راني ... يعني که تو هيچ وقت عاشق نشدي ... زرد است که لبريز حقايق شده است ... تلخ است که با درد موافق شده است ... عاشق نشدي وگر نه مي فهميدي ... پاييز بهاريست که عاشق شده است
ديدار دوبارت خيلي خوشحالم كرد
موفق و برقرار باشيد